اواخر قرن نوزدهم، واتیکان به «ون هلسینگ» شکارچی هیولاها مأموریت می دهد که هرچه سریع تر «کنت دراکولا» را بیابد و نابود کند…
یک شکارچی هیولاها به اسم گابریل ون هلسینگ در اواخر سده ۱۹ (میلادی) پس از اتمام اولین مأموریتش که تعقیب و نابودی مستر هاید است به واتیکان فراخوانده میشود . او از سوی واتیکان ماموریت مییابد هر چه زودتر عازم...
جهت دانلود فیلم Van Helsing 2004 (ون هلسینگ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
پانزده دقیقه اول ون هلسینگ امیدوار کننده است: پیش گفتاری سیاه و سفید که دانشمند دیوانه فرانکشتاین و آفرینش هیولای او را به تصویر می کشد احترام کمی خوب به تصاویر جهانی از زمان های گذشته است. این به سادگی با سکانس اکشن افتتاحیه فیلم درگیر شده است ، نبردی شورانگیز بین عنوان ون هلسینگ و آقای هاید شیطانی (جلوه ای احمقانه خاص ، اما در این صحنه آغازین به خوبی مورد استفاده قرار می گیرد) ، با بسیاری از مانع های فوق العاده که تماشای آن بسیار هیجان انگیز است.
اما بیشتر فیلم های دیگر کاملاً آشفته و کاملاً آشفته است ، به حدی که اگر فیلم یک زندگی پس از مرگ را به عنوان یک نوع کلاسیک فرقه ای در ذهن خود جای دهد تعجب نخواهم کرد. راستش را بخواهید ، من به نوعی تحقیرآمیز بودن فیلم را تحسین می کنم و صادقانه نمی توانم خودم را کاملاً از آن متنفر کنم ، اما مطمئن هستم که جهنم هم نمی تواند بگوید من آن را دوست داشتم.
ستاره های هیو جکمن به عنوان ون هلسینگ ، قاتل موجودات شیطانی کلیسای واتیکان. یک مونولوگ ناشیانه بین ون هلسینگ و یکی از کشیش ها به عنوان نمایشی ارائه می شود ، اگرچه فکر می کنید این مکالمه یکی از گفتگوهایی است که مدتها پیش داشتند (بله ، من می فهمم که این باعث می شود مخاطب با سرعت بیشتری همراه شود اما روش های احمقانه کمتری وجود دارد انجام آن) ما همچنین با یک زرادخانه اسلحه و اختراعات به یک مخفیگاه مخفی در زیر کلیسا آشنا می شویم.
آخرین وظیفه ون هلسینگ این است که به ترانسیلوانیا برود و به خانواده والریوس باقیمانده کمک کند (تقریباً فقط کیت بکینسیل) دراکولای خون آشام را بکشید ، که اگر پیروز نشود ، به طریقی از ورود قبیله والیروس به بهشت جلوگیری می کند. ون هلسینگ انگیزه دیگری نیز برای رفتن داشت: روی کاغذی از ترانسیلوانیا یک نشان وجود دارد که شباهت زیادی به نماد انگشتر او دارد. می بینید که او هیچ خاطره ای از گذشته خود ندارد ، به جز کابوس های زیادی که مربوط به جنگ های باستانی است که احتمالاً نمی توانست در آن حضور داشته باشد (این نیز به طور ناشیانه ای معرفی شده و چیزی است که فرد تصور می کند مدتها پیش از آن یاد کرده باشد). برای این مأموریت ، ون هلسینگ کارل (دیوید ونهام) ، یک مخترع کهنه کار ، اما با این وجود همراه وفادار ، را به همراه می آورد. همراه با آنا (بکینسیل) ، آنها تصمیم گرفتند تا سلطنت وحشت دراکولا را پایان دهند قبل از اینکه او بتواند با طرحی که می تواند هزاران نفر از فرزندانش را زنده کند ، پایان دهد.
صحنه مقدماتی بکینسیل نیز بسیار جالب است (و همچنین بسیار احمقانه) ، با سرعت کم ، زیرا او به برادرش کمک می کند تا با یک گرگینه کنترل شده توسط دراکولا مبارزه کند. این نیز در نوع خود یک سکانس اکشن مناسب است. اندکی پس از آن ، ورود ون هلسینگ به یک صحنه نبرد دیگر منجر می شود ، این بار بین ساکنان آنا و عروس های سکسی دراکولا. این ، اگر کمی بیش از حد هم کشیده شود ، یک سکانس لذتبخش دیگر است.
بیایید به آن فکر کنید ، اکثر صحنه های اکشن در ون هلسینگ دارای شایستگی خوبی هستند ، اما نه خیلی بیشتر. من تعقیب مربی را دوست داشتم و تقریباً از هر صحنه مربوط به پرواز خون آشام ها لذت می بردم (البته به شرطی که از انواع خفاش های کودک نباشند). اما پس از مدتی ، این فقط بیش از حد مجاز است ، به ویژه اوج دیوانه وار ، جایی که ما در واقع شاهد چرخش فرانکشتاین روی طناب هستیم و به طور تصادفی نه یک ، بلکه دو شرور را که در دو موقعیت جداگانه قصد کشتن قهرمانان ما را دارند ، از پا در می آوریم. خون آشام های کودک نیز به طرز مسخره ای لنگ هستند ، و یک سکانس اکشن احتمالاً مهیج که در داخل یک masquerade پیچیده تنظیم شده است خیلی راحت با استفاده از "نارنجک" به پایان می رسد (فکر کنید تیغه II).
نمایش ها درباره این است که انتظار داشتم ، زیاده روی کردم اما مناسب است. مهم این است که ، علی رغم برخی چرخش های آزار دهنده که باعث شد من از این امر غافلگیر شوم (به عنوان مثال کارل دیوید ونهام) ، پس از مدتی بیشترین قیمت منجر به نفع من شد. همانطور که گفته شد ، جکمن شخص ساده و معصومی است ، تعجب آور است وقتی شما در نظر بگیرید که او به طور عادی یک بازیگر کاریزماتیک است. Beckinsale با شکوه در نقش خود خوب است ، حتی اگر لهجه القا کننده لک نیست. ونهام بعنوان کارل خنده هایش را به ثمر می رساند ، هیچ یک موثرتر از صحنه ای نیست که بعد از نجات جوجه داغی که از او می پرسد چگونه می تواند به او بازپرداخت کند ، با یک درخواست "شیطانی" جواب می دهد. ریچارد راکسبورگ به عنوان دراکولا کاملاً سرگرم کننده است ، و آن را در هر لحظه هشدار می دهد و تماشای آن کاملا لذت بخش است. کوین جی اوکانر همچنین به عنوان ایگور خنده های خوبی ایجاد می کند ، من به ویژه به پاسخ او نسبت به این که چرا مدام گرگینه را شکنجه می کند علاقه داشتم.
اما فقط کارهای بسیار جالب و سرگرم کننده ای برای نگه داشتن چنین ضعیفی وجود دارد. فیلم ساخته شده و نوشته شده روی زمین. بسیاری از س unالات بی پاسخ می مانند؛ چرا فرانكشتاین هیولا هیچ احساسی نسبت به استاد خود نشان می دهد ، وقتی این واقعیت را در نظر بگیرید كه او هرگز حتی با او صحبت نمی كند (فیلم با اعلام دانشمند "زنده است!" آغاز می شود) ، پس از كمتر از پنج دقیقه توسط دراك كشته می شود ، برای پیوند فرانک و هیولا)؟ چرا واتیکان مدتها منتظر فرستادن ون هلسینگ برای کشتن دراکولا بوده است ، زیرا فکر می کند از قبل کارهای زیادی داشته است؟ چرا ون هلسینگ کارل را برای این مأموریت همراه می کند؟ چرا آن پسر وحشت زده و مو سفید از Transilvanian نیمه شب وقتی خون آشام ها و گرگینه هایی در کمین است بیرون می ماند؟ دقیقاً چگونه دراکولا کنترل گرگهای خود را حفظ می کند و چرا دقیقاً حتی به آنها احتیاج دارد؟ چرا ثابت می شود که پادزهر گرگینه به این صورت مفصل محصور می شود زیرا اثبات می شود چیزی که دراکولا به طور فرضی نیاز به کنترل سریع آن را دارد؟
ممکن است به چند مورد از این س actuallyالات پاسخ داده شده باشد اما با همه اینها لهجه های غیرقابل توصیف و صدای بلند و موسیقی متن ، من نمی توانم به شما بگویم. بچه های فاولی حتماً یک روز میدانی داشتند که هر صدا را سه برابر صدا می کردند و امتیاز بیش از حد آلن سیلوستری این پس زمینه منحرف کننده سبک tex-mex را دارد. داستان ، به طور کلی ، پیچیده است ، اما با انسجام بسیار کمی در کنار هم قرار گرفته است که هر بار که یک سکانس اکشن ظاهر می شود ، ظاهر تصادفی آن بیشتر از هیجان جدا می شود.
CGI بسیار طاقت فرسا است ، اما در عوض ایجاد یک فضای جوی بصری و غوطه وری ، این یک نمونه مسخره از اضافه بار شدید است. عکسهای F / X با کمی دقت به اثربخشی آنها وارد می شود و فیلم دارای مانعهای آشکار و آزار دهنده CGI است. در واقع تقریباً به اندازه LXG از این نظر بد است ، اما حداقل به اندازه دزدان دریایی کارائیب (به دلیل دزدان دریایی کارائیب) نفخ ندارد (و این چیزی بیش از اسکلت CGI کم مصرف و مقدار زیادی ساده به ما می دهد) به جزایر و کشتی های جنگی نگاه می کنم.) من از گفتن آن متنفرم ، اما او اکنون در مورد چسباندن طرح ، اکشن و جلوه های ویژه تقریباً در همان سطح جورج لوکاس است. باور کردن این همان مردی است که فیلم The Mummy (سرگرم کننده) فوق العاده سرگرم کننده ای را به ما هدیه داده است ، اما با هر فیلم پی در پی ، او واقعاً از آنچه اولین فیلم پرفروش خود را به چنین شادی تبدیل کرده ، بیشتر و بیشتر دور می شود.
جهت دانلود فیلم Van Helsing 2004 (ون هلسینگ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
اگر یک پاک شناس هستید - هر نوع پاک نظری - از ون هلسینگ دوری کنید. اما اگر عاشق فیلم های ترسناک جهانی 30 و 40 یا فیلم های چکش دهه 50 و 60 هستید و بدتان نمی آید دوباره تصور کنید ، پس بروید. مغز خود را درب منزل بررسی کنید ، یک ذرت بو داده بزرگ و یک نوشابه بخرید و برای یک سرگرمی سرگرم بنشینید.
ون هلسینگ یک بازسازی کامل در مورد همه چیزهایی است که فکر می کنید در مورد همه بزرگ ترها می دانید. برای لذت بردن از شما دراکولا ، مرد گرگ ، هیولای فرانکشتاین و یک میهمان آقای هاید هستند. و البته ، بستن همه چیز با هم قهرمان ما ، ون هلسینگ است (با بازی بسیار جذاب هیو جکمن). وی در کتاب استوکر به نام آبراهام نامیده می شود اما در فیلم Van Helsing گابریل نامیده می شود ، VH در کتاب دیگری به جز دراکولا حضور ندارد ، اما با گذشت بیش از یک قرن از تولد او ، ما به حضور او به عنوان دولتمرد بزرگ هیولا عادت کرده ایم قاتلان.
در این تولید جدید کاملاً تصور شده ، VH اکنون جوان ، خوش تیپ و باکره است و ظاهراً به اندازه موجوداتی که تعقیب می کند ، نامیرا و نابود نشدنی است. در اینجا انتظار قطعنامه های عالی یا توضیحات عمیق را نداشته باشید ، هیچ یک وجود ندارد. انتظار بازی در سطح آکادمی اسکار را نداشته باشید ، بعضی از بازیگران ظاهراً در اجراهای خود زنگ زده اند در حالی که برخی دیگر تصمیم گرفتند شل شود. جویدن مناظر حاصل ناهموار است ، اما هرگز کسل کننده نیست. گفتگو ، برای بیان نکته ای خیلی خوب ، پوچ و گاه ناخواسته و بسیار خنده دار است.
سازندگان ون هلسینگ به طور واضح طرفداران ژانر هستند. موضوع با یک پتک عاشقانه درمان می شود. همانطور که فیلم همراه من پیشرفت کرد و من یک بازی ساختم که نام همه کلاسیک ها را نشان می دهد. علاوه بر مواردی که ممکن است انتظار داشته باشید ، ما توانستیم کنایات به "فرانکشتاین جوان" ، "جنگ ستارگان" ، "بیگانگان" ، "مهاجمان کشتی گمشده" ، "Gremlins" ، "Romancing the Stone" ، "Lord of حلقه ها ، "Buffy the Vampire Slayer" ، "Twister" ، "Wild، Wild West" و هر فیلم جیمز باند که می خواهید از آنها نام ببرید. اگر می روید ، خودتان امتحان کنید.
اگر تولیدکنندگان قصد داشتند ما را بترسانند ، ناامید کننده شکست خوردند. اما اگر آنها فقط قصد داشتند ما را سرگرم کنند ، اگر نه درخشان ، حداقل تحسین برانگیز موفق شدند. من مطمئن نیستم که آیا آنها اینقدر شوخ طبعانه بوده اند ، اما من و همدم من بیشتر اوقات با صدای بلند می خندیدیم.
علاوه بر شوخی های داخلی ، فیلم پر از تصاویر بصری فوق العاده است. از رویارویی آغازین بین VH و یک ادوارد هاید کاملاً بزرگ و ورزشکار ، بدنی نظم روز است. همه ، از جمله شخص ناخوشایند ون هلسینگ یک نمونه با شکوه است. حتی هیولای فرانکشتاین (که به دلیل تخلیه های الکتریکی مغزی که تا حدی در معرض دید او قرار گرفت ، لقب Sparky را به او دادم) به زیبایی پنهانی است. همچنین ، فیلمبرداری نفس گیر است. مناظر واقعی و تصور CGI خیره کننده هستند. من مخصوصاً قلعه های دراکولا و فرانکنشتاین را دوست داشتم. هر دو عمارت قلعه نوشوانشتاین ماد لودویگ بود که تیم برتون تصور می کرد. تقریباً می گویم که اگر فیلم هیچ فضیلت دیگری نداشت ، بازهم برای زیبایی باورنکردنی پیشینه های آن بهای پذیرش را خواهد داشت. با این حال ، ستاره واقعی فیلم جلوه های ویژه (حدس می زنید) فیلم است.
صحنه های دگرگونی فراوان است. در هر مرحله از فیلم شما فقط لحظاتی از تماشای تبدیل شدن شخصی به چیزی را دارید. و چه چیزهای شگفت انگیزی هستند. خون آشام ها به خفاش های ساده تبدیل نمی شوند ، اما چانه های حلقوی فک مار هستند. مرد گرگ هنگامی که پوست انسان را از بدنش جدا می کند ، دندانهای نیش دندان جوانه می زند. گوشت هیولای فرانکشتاین تا حدی از جمجمه او جدا می شود و به آرامی به محل خود رانده می شود و آقای هاید از پوسیدگی تهدید غول پیکر به یک جسد رقت انگیز انسانی تبدیل می شود.
برای این که یک امتیاز خیلی خوب به آن ندهید ، همه خون آشام ها ، روستاییان ، قهرمانان ، حتی اسب ها و گاوها مدتی در طول فیلم به هوا منتقل می شوند. سه عروس دراکولا بیشترین زمان آویزان را دریافت می کنند. این خانم ها با شیرجه های گیج کننده ، چرخش ها و غلتک های بشکه خود یک سرمایه فوق العاده برای نیروی هوایی ترانسیلوانیا خواهند بود. دوربین به ما یک چشم خفاش از باله مرگبار ایروباتیک آنها را می دهد. وقتی در پرواز کامل نیستند ، دراکولا و همسرانش از دیوارها عبور می کنند ، از سقف عبور می کنند و در حالی که از انگشتان خود از تیرچه آویزان می شوند ، اختلافات خانوادگی را ادامه می دهند. آن شخصیت هایی که با قدرت خودشان پرواز نمی کنند از بالا بلند می شوند و معمولاً خیلی زود پس از آن کاهش می یابند. بقیه کوهنوردان هستند و با سرعت بالا مانند مگس های خانه به بالا و پایین می روند. جالب اینجاست که هیچ کس به طور جدی آسیب نبیند و یا حتی مدل موهایش به هم ریخته باشد.
صحنه ها آنقدر سریع تغییر مکان می دهند که پیگیری داستان در بعضی مواقع دشوار می شود. خوشبختانه ، طرح gossamer به عمق استخر شنای حیاط خانه یک بچه kiddie عمیق است ، بنابراین مسئله زیادی نیست. برای حمل ما از یک سکانس عمل به سلسله بعدی ، فقط لخت ترین استخوان ها لازم است. گرچه هیچ برهنگی وجود ندارد و کلمات کلیدی بر زبان نمی آورند ، اما فیلم خشن است. خوب ، البته خشن است - و تقریباً به اندازه یک کارتون Road Runner آسیب زا است. هنوز هم رتبه PG-13 خود را کسب می کند. خانه را ترک کنید. موسیقی متن فیلم تپنده و کوبنده حتی اگر اتفاقات خیلی زیادی رخ ندهد باعث جلب توجه می شود.
آیا ون هلسینگ فیلم خوبی است؟ نه. آیا فیلم خوبی است؟ نه، نه واقعا. آیا سرگرم کننده است؟ آره. و شاید ، فقط شاید ، کافی است.
جهت دانلود فیلم Van Helsing 2004 (ون هلسینگ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
استفان سامرز، نویسنده و کارگردان، دشمن «دراکولا» را در «ون هلسینگ» با بازی هیو جکمن و کیت بکینسیل دوباره ابداع کرد. سامرز همان دلاوری بزرگتر از حد معمول را برای «ون هلسینگ» به ارمغان میآورد که او برای ریبوت وحشتناک اما کمنظیر «مومیایی» (1932) در فیلم Van Helsingهای پرفروش برندان فریزر، «مومیایی» (1999) و «مومیایی» آورد. بازگشت» (2001). حتی بسیار مضحکتر اما کاملاً سرگرمکنندهتر از بازسازیهای آدرنالینمحور «مومیایی» سامرز، «ون هلسینگ» بیشتر از دشمن اصلی دراکولا تغییر میکند. سامرز هیولای فرانکشتاین و عروس های دراکولا را نیز تغییر می دهد. اکنون، هیولای فرانکشتاین برای افراد خوب میجنگد، در حالی که عروسهای خونآشام هوابرد مانند هارپیها بر روی قربانیان خود فرو میروند و آنها را با چنگالهای خود دور میکنند. حتی خود دراکولا نیز دستخوش تغییراتی می شود. در دل، سیر، صلیب، آب مقدس و نور خورشید تاثیری ندارد. با این حال، هیچ چیز به اندازه دگرگونی ون هلسینگ رادیکال نیست. پروفسور آبراهام ون هلسینگ در نسخه اصلی «دراکولا» در سال 1931، مردی بسیار مسنتر با موهای کوتاه و عینکهای ضخیم بود که طبابت میکرد. به عبارت دیگر، ادوارد ون اسلون، قاتل خونآشام 60 ساله، هیچ شباهتی به هیو جکمن، ستاره «ایکس من» نداشت. جکمن نیز به پیتر کوشینگ ارجمند شباهتی ندارد که ون هلسینگ را به عنوان یک پروفسور مسنتر اما پرانرژیتر در دهههای 1950 تا 1960 در پنج فیلم همر «دراکولا» به تصویر کشید. آنتونی هاپکینز نامرتب این نقش را در «دراکولای برام استوکر» (1992) به عهده گرفت. نزدیکترین کسی که به گابریل ون هلسینگ هیو جکسون رسیده است، کریستوفر پلامر در «دراکولا 2000» است. با این وجود، حتی پلامر نقش ون هلسینگ را در نقش یک مرد مسن که به یک تیر کمان مرگبار مسلح شده بود بازی کرد. جکمن نه تنها خود را به یک کمان متقابل نیمه خودکار گازسوز مسلح می کند، بلکه دو اسلحه شش تایی و یک گیوتین پرنده کونگ-فو دستی را نیز حمل می کند. برای افراد بی سواد هنرهای رزمی، یک گیوتین پرنده کونگ فوی دستی مانند فریزبی با لبه های فلزی دندانه دار به نظر می رسد. ون هلسینگ جکمن، جوان، باهوش و سریع در قرعه کشی، مانند یک تفنگدار غربی ایتالیایی با کتی مشکی و تا زمین و کلاهی لبه پهن می پوشد. شباهت عجیب او به کلینت ایستوود این تصور را تقویت می کند.
«ون هلسینگ» با پیش درآمدهای پشت سر هم که شخصیت های اصلی را مشخص می کند، به شما برخورد می کند. یک گروه خشمگین ترانسیلوانیا در اواخر دهه 1880 به قلعه دراکولا یورش می برد. بدیهی است که دراکولا (ریچارد راکسبورگ از "لیگ آقایان فوق العاده") به دکتر ویکتور فرانکنشتاین (ساموئل وست از "ناتینگ هیل") در قلعه خود پناه داده است تا دانشمند بتواند آزمایشات خود را با احیای بافت مرده کامل کند. البته، دراکولا بیهوده سخاوتمند نیست. او در جان بخشیدن به فرزندان مرده خود و عروسانش سهم دارد. هزاران جنین با ظاهری سرد که مانند لانه زنبور بیجان از سقف آویزان هستند، قلعه دراکولا را به هم ریخته است. در همین حال، واتیکان ون هلسینگ را به عنوان عیب یاب خود برای از بین بردن هیولاها اعزام می کند. در مقدمه آغازین خود، ون هلسینگ در پاریس با برج ایفل در حال ساخت ظاهر می شود و با تنها هیولای غیر یونیورسال استودیو، آقای هاید (صدای رابی کولترین)، نیمی از دکتر جکیل، مبارزه می کند. پس از آن، قهرمان سرسخت ما برای سفارشات جدید سوار بر اسب به واتیکان میرود. کارگردان جان کارپنتر اولین بار در فیلم Van Helsing خود "خون آشام ها" (1998) با جیمز وودز به عنوان یک قاتل خون آشام با کمان متقابل، واتیکان را با خون آشام ها از بین برد. اگرچه ون هلسینگ لباس های قدیمی وست می پوشد، اما بیشتر شبیه جیمز باند عمل می کند. در واتیکان، معادل Q 007 در کسوت پدر کارل (دزد صحنه دیوید ونهام، فارامیر در سه گانه "ارباب حلقه ها") ابزارهای مختلفی را برای ون هلسینگ طراحی می کند. کاردینال جینت (آلون آرمسترانگ از «بازیهای میهن پرستان») ون هلسینگ را برای نجات دو عضو آخر یک قبیله قاتل خون آشام اعزام می کند. آنها شاهزاده کولی آنا والریوس (کیت بکینسیل از "پرل هاربر") و برادرش وکلان (ویل کمپ از "شکارچیان ذهن") هستند که در اوایل اکشن توسط یک گرگینه گاز گرفته می شود. متأسفانه وکلان تحت قدرت دراکولا قرار می گیرد و برده گرگینه او می شود. در ابتدا، نه ون هلسینگ و نه آنا یکدیگر را دوست ندارند، اما آنها با اکراه به نیروها می پیوندند تا دراکولا را روی یخ بگذارند. در میان این همه جنجال، هیولای فرانکشتاین (شولر هنسلی از "کسی مثل تو") را مییابیم که به عنوان کلید تلاشهای دراکولا برای دادن زندگی به فرزندان مردهاش عمل میکند.
سامرز همه چیز را کنار میزند. در این ماجراجویی که خونآشامها و گرگینهها با هم میجنگند. پیچ و تاب ها به دنبال چرخش در طرح ساختگی اما تخیلی، و شگفتی ها متناوب با شوک. اگرچه او آن شخصیتهای ترسناک کلاسیک را اصلاح کرده است، اما «ون هلسینگ» سامرز بیشتر از محیطهای جوی و رایانهای و تکانهای وحشتناکی تشکیل شده است که وقتی هیولاها به طور ناگهانی در پشت شخصیتها ظاهر میشوند تا حداکثر تأثیر شوک را داشته باشند. نه، هیچ کس بالای 12 سال نباید از این حماسه اکشن فرمولی دچار کابوس شود، زیرا «ون هلسینگ» اساساً یک کمدی ترسناک است. یک هیولا را تصور کنید که بین «لیگ آقایان فوقالعاده» و «قاتلان خونآشام بیباک، یا ببخشید، اما دندانهایت در گردن من هستند» (1967)، میدانید که از «ون هلسینگ» چه انتظاری دارید. " هیچ چیز در مورد "ون هلسینگ" از راه دور قابل باور نیست، اما داستان با سرعت نفسگیر آنقدر منحنی ایجاد می کند که نمی توانید پیش بینی کنید که قرار است از یک مجموعه به قطعه دیگر چه اتفاقی بیفتد. هنگامی که هیو جکمن شیرین کاری های حاوی تستوسترون را انجام نمی دهد، کیت بکینسیل به حرکات آکروباتیک مبتنی بر استروژن خود می پردازد که باعث می شود قاتل گرگینه او در «دنیای زیرین» در مقایسه رام به نظر برسد. هیچ یک از شخصیت ها زمان کافی برای عاشقانه کردن با دیگری ندارند، زیرا آنها خود را در نبردی بی وقفه با شر می بینند که دائماً از حلقه های شعله ور استعاری می پرند. اگر «ون هلسینگ» نقصی داشته باشد، ریچارد راکسبورگ را به عنوان دراکولا انتخاب می کند. او شبیه دادلی مور است و فاقد تهدید است. باید تعجب کنید که چرا یونیورسال نتوانسته است ستاره بزرگتری را جذب کند تا قدرت ستاره ترکیبی بکینسیل و جکمن را جبران کند. در نهایت، در حالی که «ون هلسینگ» هرگز خسته کننده نیست، تغییرات در این شخصیتهای ترسناک افسانهای احتمالاً مخاطبان جوانتر را به اندازه مخاطبان مسنتر که از قوانین انعطافناپذیر حاکم بر رفتار خونآشامها و گرگینهها استفاده میکنند، آزار نخواهد داد. شما ارزش پول خود را از "ون هلسینگ" خواهید گرفت.
جهت دانلود فیلم Van Helsing 2004 (ون هلسینگ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
از کجا شروع کنم؟ علاوه بر این که در حال حاضر از یک کت و شلوار کلاسیک برای شکایت برای زمان بازگشتم استفاده می کنم، مجبورم هومر سیمپسون را تعبیر کنم و فقط برای دوازده سطر بعدی "Screw Sommers" را بنویسم، اما فکر می کنم باید سعی کنم با کلمات بیان کنم که چرا فکر می کنم. این یکی از بدترین فیلم هایی است که در تمام عمرم دیده ام.
این واقعیت نبود که CGI (با استثناهای جزئی در کار روی دکتر جکیل – اما فقط جزئی و زودگذر) وحشتناک بود. این واقعیت نبود که تعداد زیادی حفره طرح و انتهای شل وجود داشت (حتی اجازه دادن به حق رای دادن). همچنین نمیتوان آن را به سادگی با این واقعیت توضیح داد که داستان به سرعت متوسط سریال روزانه شما پیش رفت. (منظور شما این است که آنها هنوز در یک مهمانی هستند و من شش ماه نمایش را از دست دادم؟) ون هلسینگ وحشتناک بود زیرا سعی داشت چیزی باشد که کاملاً نمی تواند - یک فیلم پاپ کورن منسجم و اکشن. من در سه یا چهار دقیقه اول بهت زده بودم و به سرعت احساس کردم مالکوم مک داول در «پرتقال ساعتی» مجبور شده است تصاویر وحشتناکی را روی صفحه تماشا کند. من تمام تلاشم را کردم، اما حتی نتوانستم از فرصت برای یک چرت دو ساعته استفاده کنم، زیرا ون هلسینگ مانند یک تصادف بد بود - تو می خواهی نگاهت را به دور برگردانی، هر تار وجودت به تو می گوید که نگاه کن، اما تو فقط می توانی زیرا شما از اینکه نمایشگر جلوی شما چقدر وحشتناک است شگفت زده شده اید. دقیقاً به یاد نمیآورم چه زمانی، زیرا فکر میکنم بدنم در نیمه راه به عنوان مکانیزم دفاعی دچار شوک شد، اما آنقدر از هولناک بودن و وحشتناک بودن یک صحنه خاص وحشت زده بودم که در واقع به یک غریبه کاملاً در کنارم تبدیل شدم. که تنها بود و کاملاً خم شده بود با حالتی که انگار نه تنها سگش را زیر گرفته بود، بلکه مجبور شد دوباره این کار را انجام دهد و گفت: "خوب، جدی؟!" و در عوض چشم دلسوزانه ای به دست آورد. من حتی قصد ندارم در مورد بازیگری نظر بدهم زیرا هیچ بازیگری وجود نداشت، به جز اینکه کیت بکینسیل لهجه ای داشت که از کنت چوکولا تا چیزی کاملاً غیرقابل تشخیص را در بر می گرفت و باعث تماشای خنده دار می شد. اوه صبر کن، قرار نبود من به آن بخندم - قرار بود به ایگور بخندم که در حال راه رفتن زیر لب زیر لب غرغر میکند، "این کار را ایگور انجام بده، آن ایگور را انجام بده." همچنین فکر نمیکنم وقتی بکینسیل به مردم میگفت برای محافظت از خود در برابر عروسهای دراکولا به داخل خانه بدوند، نمیخندیدم، با این حال او و دیگران حدود پنج دقیقه دور میدان شهر دویدند - قرار بود واقعیت را پیدا کنم. که پدر، هنگامی که یک شهروند از او می پرسد که چه کاری می تواند انجام دهد تا جانش را نجات دهد، در نهایت با خوابیدن با او به نفع او می شود. (نه بعد از اینکه برای صدمین بار به ما یادآوری کرد که او هنوز راهب نشده است... او یک راهب است.) و مطمئناً فکر نمیکنم که قرار بود به بستنی فرانکنشتاین بخندم (چرا در وهله اول فرانکنشتاین در فیلم Van Helsing بود، و ثانیاً، چرا او در یک بلوک یخ یخ زده بود؟!) - قرار بود نگران باشم که این جوکرها قرار است زنده از قلعه دراکولا بیرون بیایند. متأسفانه تنها چیزی که نگرانش بودم این بود که آیا میتوانم آنقدر خودم را کنترل کنم که در میان این زبالهها بنشینم بدون اینکه تلاش کنم فیلم را خراب کنم و به بدبختی پایان دهم. سرنوشت کیت بکینسیل برای حدود یک دهم ثانیه امیدوارکننده بود، تا اینکه ظاهرا سامرز نه تنها تصمیم گرفت فیلمهای هیولاهای دهه 30 را کانالیزه کند، بلکه شیرشاه را نیز در نظر گرفت. لحظه لمس کردن و لطیف که احتمالاً قرار بود احساساتی غیرقانونی باشد، قطعاً واکنشی در من ایجاد کرد - چیزی شبیه به آنفولانزای معده یا رفلاکس اسید.
من هرگز «مومیایی» یا «مومیایی برمیگردد» را ندیدهام، بنابراین نمیتوانم آن را با کارهای دیگرش مقایسه کنم، اما ون هلسینگ باعث میشود استفن سامرز بدتر از یک آماتور به نظر برسد - او میآید. به عنوان یک آماتور که فکر می کند می داند دارد چه کار می کند. در واقعیت، کاری که او انجام می دهد، خراب کردن حرفه امیدوارکننده بازیگران خوب، هیو جکمن و ریچارد راکسبورو است. ریچ... هیو، جدی - این حق رای دادن بالقوه را رها کنید و به سمت نور بدوید. بر اساس ارائه مضحک این فیلم، در فیلم Van Helsing بعدی ون هلسینگ در مسابقه قفسی بین ایستر بانی و اسنوپی گیر میکند – و ما تشویق میشویم که آن را شگفتانگیز بدانیم، زیرا ون هلسینگ از طرف کارگردان فیلم خواهد بود. مومیایی!' اکنون می توانم تریلر را ببینم: «Odie. نعناع پتی. جادوگر شریر غرب. همه از یک مرد می ترسند…. و امیدواریم این بار هیو جکمن را از زیر کلاهش نبینیم، بلکه کوری فلدمن را ببینیم.
این «فیلم» کاری جز اتلاف وقت شما ندارد. اگر در لیست رای گیری IMDB نمره کمتر از «1» وجود داشت، به جای اینکه با اکراه به آن عدد مثبت بدهم، آن را به عنوان آن دسته بندی می کردم. من چنین چیزی را برای بدترین دشمنم آرزو نمیکنم - نمیتوانم آنقدر نفرت داشته باشم که این حمله را ایجاد کنم. طولی نکشید که به قربانیان خون آشام ها حسادت می کردم، زیرا می خواستم به همین راحتی از بدبختی خود خلاص شوم. ون هلسینگ چیزی جز یک ناامیدی بزرگ نیست و تنها قدرت اراده یا هوش را از شما می گیرد. وقتی فیلم تمام شد، من کاملاً شکست خوردم و گنگ شدم. پاپ کورن را رها کنید و به آرامی از فیلم فاصله بگیرید.
جهت دانلود فیلم Van Helsing 2004 (ون هلسینگ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
بزرگ است، گنگ است، جهنمی است، اما به نظر من بسیار سرگرم کننده است. این یک ترن هوایی ساخته شده بود و باید در مورد آن قضاوت کرد.
در واقع پس از پایان فیلم بوریس کارلوف فرانکنشتاین، من فکر کردم که این پتانسیل یک فیلم 5 ستاره را دارد. خیلی جوی بود و من را جذب کرد. با این حال، فیلم هرگز واقعاً هیچ حس سحر و جادویی را از آنجا به بعد جذب نمی کند.
بدنه اصلی فیلم کمی ادامه دارد، و می توانست با تلاشی برای خلق شخصیت های جذاب انجام شود. پلات و داستان همیشه برای فیلمهای سرگرمکننده ضروری نیستند، اما برای تسخیر ذهن به شخصیتهایی با سطح علاقه نیاز دارید، در غیر این صورت تمایل دارید که خودتان را بیتوجهی کنید. من احساس کردم که ون هلسینگ به این قلمرو نزدیک شده است، اما در اکثر موارد آنقدر سریع است که چندان اهمیتی ندارد. نقاطی که سعی می کند طرح را معرفی کند، لحظاتی است که واقعاً شکست می خورد. در واقع چیزهای زیادی در جریان است که هرگز واقعاً توضیح داده نمیشود، و من فکر میکنم بهتر بود که اصلاً اذیت نمیشدیم تا اینکه از استراحتگاههای مزخرف سامرز نیز استفاده کنیم. به عنوان مثال، تلاشها برای داستان پسزمینه ون هلسینگ. بهتر است یکی از آن صحنههای گپ میانآهنگی را که در فیلم Van Helsingهای ایندی دارید داشته باشید، جایی که نشان میدهد او یک شخص است، نه تلاشهای ضعیف برای اضطراب و ترس. لحظه ای که او از هیولای فرانکی ناراحت می شود واقعاً بد بود. اصلاً این چه بود؟
هوم شاید من آن را کمی جدی گرفتم، اما فیلم می داند که چیست، چرا سعی کنید چیز دیگری باشید. من همچنین فکر میکردم که آن سکانس توپ نقابدار یک نتیجه طبیعی است، پایان نهایی در قلعه مانند یک چیز اضافی به نظر میرسد، که هیچ ضربهای واقعی نداشت.
معرفی وان به ترانسیلوانیا بسیار بهتر بود، با بهرهمندی از برخی افراد. زوایای منظم و عکس های متحرک، نبرد کمان پولادی با عروس ها جالب بود. تعقیب و گریز مربی بدون اینکه هیجان انگیز باشد، هیجان انگیز بود، اما جریان را ادامه داد، بنابراین حیف است که طرح بد دیگری نیز به میان بیاید، به خصوص زمانی که درگیر ولکان بود. این مشکل اصلی فیلم است - پراکندگی بیش از حد شخصیت ها، با فضای کمی برای تکامل هر یک از آنها.
در نهایت یک کلمه در مورد CGI. به نظرم خیلی خوب بود مخصوصا مورف هایی که استفاده شد. اولین لحظهای که دراک شروع به چرخیدن کرد باعث شد من از جا پرش کنم و وقتی خونآشامها به حالت دنداندار و متلاطم خود تبدیل شدند، برای من بسیار ترسناک به نظر میرسید. دگرگونی مرد گرگ با گوشت پاره شده واقعاً دردناک به نظر می رسید. در این مرحله من فکر می کردم CGI واقعا خیره کننده است. من فینال را ترجیح می دادم اگر فقط ون در مقابل دراک بود، دعوای شخصیت های CGI غیرممکن به نظر می رسید و دراک در حالت خروشان به مراتب بهتر از هیولایی بود که به آن تبدیل می شد.
این فیلمی است برای واقعاً مغز را تغییر دهید و لذت ببرید. گاهی اوقات چیزهای زیادی در جریان است و شاید کمی بیش از حد در حال چرخش برای میل من است، اما این یک سواری پر از آدرنالین است. من احتمالاً از 10 به آن 7 می دهم.
جهت دانلود فیلم Van Helsing 2004 (ون هلسینگ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
من نمی توانم درک کنم که چرا ون هلسینگ مانند چیزی که من به آن دادم رتبه 10 ستاره را دریافت نمی کند. من امیدوارم که پس از خواندن این نقد، برخی از منتقدان IMDb انگیزه کافی برای جلب توجه و احترام به ون هلسینگ کمپینگ داشته باشند که به درستی شایسته آن است.
ون هلسینگ (2004) به وضوح به عنوان ادای احترام به فیلم های ترسناک جهانی تصور شد. دهههای 1930 و 1940، با تم «نزدیک به گوتیک» که هیولاهای ترسناک کلاسیک را به نمایش میگذاشت. با Van Helsing، این شخصیت های کلاسیک بیشتر اینجا هستند. خون آشام ها، گرگینه ها، هیولای فرانکنشتاین، و حتی آقای هاید.
هوشمندانه ترین موارد اضافه شده از تصویر بسیار سرگرم کننده بازیگر ریچارد راکسبورگ از کنت دراکولا است. اگر چشمان خود را ببندید، دراکولای راکسبورگ به طرز عجیبی شبیه رن خنده دار (از مجموعه کارتونی Ren & Stimpy) به نظر می رسد، اما او تمرکز قاتل همه خون آشام های کلاسیک را حفظ می کند. اجرای راکسبورگ در بالاترین درجه ملودرام است. او نقش نمادین را با احترام عمیق می پذیرد. اجرای او با طنز ظریفی همراه است و در هر صحنه نشان می دهد.
Dr. ون هلسینگ (هیو جکمن) مطمئناً شخصیت علمی متمرکزی نیست که در دراکولا (1931) به خاطر دارید. اما او در این نسخه به همان اندازه جالب است. بعلاوه، او بسیار مرگبارتر است.
من در مورد هیولای فرانکنشتاین یا گرگینه دیگر اظهار نظر نمیکنم تا بگویم شما از هیچکدام ناامید نخواهید شد. آنها این نقش ها را چه از نظر شکل بدنی و چه از نظر عقل فلسفی به ارتفاعات تماشایی رسانده اند. این «برداشتهای تشدید شده» از شخصیتهای هیولایی کلاسیک فیلم چیزی است که برای من جذابتر بود. ون هلسینگ تمام قوانین و مفاهیم فیلم های قبلی را کاملاً خوشایند زیر پا می گذارد و شما را امیدوار می کند که دنباله ای در آینده وجود داشته باشد. ولی متاسفانه، اون نشد. نتایج باکس آفیس به سادگی بسیار ناامید کننده بود.